سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات
دراین وبلاگ قصددارم خاطرات سخصی خود وبعضی از دوستان وهمچنین مطالبی به مناسبت های مختلف بنویسم
یادداشت ثابت - پنج شنبه 91/6/17
خیرمقدم ... نظرات() 

به وبلاگ من خوش آمدید


جمعه 91/10/1
روز دوم محرم روزورود کاروان به کربلا ( ورودیه) ... نظرات() 


محرم


آجرک الله یا بقیة الله(عج)


وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ


ایام شهادت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین تسلیت باد.





 



روز دوم
محرم


روزورود کاروان به کربلا ( ورودیه)



« تا حالا به این فکر کردی که...؟»


سلام.


دوّم
محرّم الحرام سال 61 هجری قمری:


اینجا
کربلاست... تا حالا به این فکر کردی که... اگه سال 61 ه.ق کربلا بودی چی می شد؟؟


توی
کدوم سپاه قرار می گرفتی؟ سپاه یزید یا امام حسین(ع)؟؟؟


آخه
امروز ابن سعد بد ذات می دونست که قراره با پسر فاطمه(س) کوثر نبی(ص) بجنگه اما...
پول و ثروت و وعده های رنگین خامش کرد و مبارزه با سبط نبی(ص) را انتخاب کرد!


تو
بودی چی کار می کردی؟؟؟


به
کربلا خیلی فکر کن! ثانیه به ثانیه ی زندگیت....


التماس
دعا.


امام حسین علیه‏السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61
هجری به کربلا وارد شد. عالم بزرگوار "سید بن طاووس" نقل کرده است که:
امام علیه‏السلام چون به کربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینکه نام
کربلا را شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور
ماست. این خبر را جدم رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله به من داده است.
 


گر نام این زمین به یقین کربلا بود

اینجا محل ریختن خون ما بود


در این روز "حر بن یزید ریاحی" ضمن نامه‏ای
"عبیداللّه‏ بن زیاد" را از ورود امام علیه‏السلام به کربلا آگاه نمود.
 
در این روز
امام علیه‏السلام به اهل کوفه نامه‏ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه ـ که مورد
اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت نامه را به "قیس
بن مسهّر" دادند تا عازم کوفه شود.


اما ستمگران پلید
این سفیر جوانمرد امام علیه‏السلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند. زمانی که
خبر شهادت قیس به امام علیه‏السلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد
و فرمود
: 
"
اللّهُمَّ
اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا
وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیی‏ءٍ قَدیرٌ؛
 
خداوندا!
برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در
جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی


کاش
آن زمان سُرادق گردون، نگــون شدی


وین
خرگه بلند ستــون، بی ستـــون شدی


کاش
آن زمان در آمدی از کـــوه تا بـه کـــوه


سیل
سیه کــه روی زمین، نیلگـــون شدی


کاش
آن زمان ز آه جهـان سوزِ اهل بیت(ع)


یک
شعلـه، برقِ خـرمنِ گــردونِ دون شدی


کاش
آن زمان که این حرکت کـرد آسمــــان


سیمآب
وار، گـوی زمین، بی سُکـون شدی


کاش
آن زمان که پیکــر او شـــد درون خاک


جان
جهـــانیـــان، همــــه از تن برون شدی


کاش
آن زمان کـه کشتیِ آل عبــا شکست


عــالــم
تمــام، غرقه ی دریای خــون شدی


آن
انتقــــام گــــر نفتـــادی بــه روز حشــــر


با
این عمل، معامله ی دهــــر چــون شدی


 


آل
نبی(ص) چــو دست تظلّـــــم بــرآورنـــد


ارکـــــان
عــــرش را بــه تلاطـــــم درآورنـــد


ترکیب بند
محتشم کاشانی


 




جمعه 91/10/1
روز سوم محرم روزحضرت رقیه علیها السلام ... نظرات() 








محرم


آجرک الله یا بقیة الله(عج)


وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ


ایام شهادت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین تسلیت باد.



روز سوم
محرم


روزحضرت رقیه علیها السلام



"عمر بن سعد" یک روز پس از ورود امام
علیه‏السلام به سرزمین کربلا یعنی روز سوّم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل کوفه
وارد کربلا شد.
 
 
امام حسین علیه‏السلام قسمتی از زمین کربلا که
قبر مطهرش در آن واقع می‏شد را از اهالی نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری
کرد و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و زوّار او را تا سه
روز میهمان کنند.
 
در این روز "عمر بن سعد" مردی بنام
"کثیر بن عبداللّه‏" ـ که مرد گستاخی بود ـ را نزد امام علیه‏السلام
فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند. کثیر بن عبداللّه‏ به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهید
در همین ملاقات حسین را به قتل برسانم؛ ولی عمر نپذیرفت و گفت: فعلاً چنین قصدی
نداریم
. 
هنگامی که وی نزدیک خیام رسید، "ابو ثمامه
صیداوی" (همان مردی که ظهر عاشورا نماز را به یاد آورد و حضرت او را دعا کرد)
نزد امام حسین علیه‏السلام بود. همین‏که او را دید رو به امام عرض کرد: این شخص که
می‏آید، بدترین مردم روی زمین است. پس سراسیمه جلو آمد و گفت: شمشیرت را بگذار و
نزد امام حسین علیه‏السلام برو. گفت: هرگز چنین نمی‏کنم
. 
ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا
پیامت را ابلاغ کنی. گفت: هرگز! ابوثمامه گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام
ببرم، تو مرد زشت‏کاری هستی و من نمی‏گذارم بر امام وارد شوی. او قبول نکرد، برگشت
و ماجرا را برای ابن سعد بازگو کرد. سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پیکی دیگر از
امام پرسید: برای چه به اینجا آمده‏ای؟ حضرت در جواب فرمود
: 


"مردم کوفه مرا دعوت کرده‏اند و پیمان بسته‏اند،
بسوی کوفه می‏روم و اگر خوش ندارید بازمی‏گردم
... ."


« چه تلخ است...»


سلام.


سوّم
محرّم الحرام سال 61 هجری قمری:


اینجا
کربلاست... امروز لشکرکشی اشقیاء آغاز می شود...


امروز...
چه تلخ است مقابل انسانی ایستادن که فرزند علی(ع) است... چه تلخ است باور کسانی که دین را به اندک خوشحالی دنیا می
فروشند... چه تلخ است زندگی با کسانی که خود دعوت می کنند و این چنین پذیرایی
سخاوتمندانه ای دارند... چه تلخ است...


خدایا
این چه حزنی است؟ این چه غمی است؟ که آسمان تاب دیدنش را ندارد؟


التماس
دعا.


 


برخـوان
غـــم چــو عالمیـــــان را صلا زدنــد


اول
صـلا بـــه سلـسلــــــه ی انبیــــاء زدند


نوبت
به اولیاء کــه رسیــد آسمــــان طپیــد


زآن
ضربتی کـــه بـر ســـرِ شیـــر خــدا زدند


آن
در کــه جبرئیــــل امین بــــود؛ خــادمش


اهل
ستم بـه پهلــوی خیرالنّســا(س) زدند


پس
آتشی ز اخگـــــر المـــاس ریـزه هــــــا


افـروختنــد
و در حســن مجتبـــــی(ع) زدند


و
آن گــه سُرادقی که ملک محـرمش نبــود


کندنـــد
از مدینــــــه و در کـــــــربلا زدنـــــد


وز
تیشه ی ستیزه در آن دشت، کـــوفیـــان


بس
نخــــل هــا ز گلشن آل عبــــا(ع) زدند


پس
ضربتی کز آن جگر مصطفــی(ص) درید


بر
حلق تشنــــه ی خلف مرتضی(ص) زدند


اهــل
حــــرم دریده گریبان، گشـــوده مـوی


فـریــــــاد
بـــــر درِ حــــرمِ کبـریـــــــاء زدنــد


 


روح
الامین نهــــاده بـه زانــو ســـرِ حجـــاب


تاریک
شــد ز دیــــدن آن، چشـــــم آفتـــاب


ترکیب بند
محتشم کاشانی


 



جمعه 91/10/1
روز چهارم محرم روزحضرت حر و اصحاب علیهم السلام - طفلان زینب علی ... نظرات() 








محرم


آجرک الله یا بقیة الله(عج)


وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ


ایام شهادت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین تسلیت باد.



روز
چهارم محرم


روزحضرت حر و اصحاب علیهم السلام - طفلان زینب علیهما
السلام



« عموجان ادرکنی...»


سلام.


چهارم
محرّم الحرام سال 61 هجری قمری:


اینجا
کربلاست... و امروز لشکر اعداء به 4000 نفر رسید! به فرماندهی ابن سعد و حر بن
یزید!


و
لعنت خدا بر قوم ظالمین!


امروز
به نام آقا ابوالفضل العباس رقم خورده!


آقا
جون... عموی خوبم... ادرکنی... دلمون تنگه و چشممون اشک و کلاممون آه...


التماس
دعا


در روز
چهارم محرم، عبیداللّه‏ بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و
ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه‏السلام تشویق و ترغیب نمود
. 
به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه که عبارت
بودند از
: 
شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛ 
یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛ 
حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛ 
مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛ 
به سپاه عمر بن سعد پیوستند. بهم پیوستن نیروهای
فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است
.


 


چون
خون ز حلق تشنه ی او بر زمین رسید


جوش
از زمیـن بـــه ذُروه عـرش برین رسید


نزدیک
شـد که خانه ی ایمــــان شود خراب


از
بس شکست ها کـه به ارکان دین رسید


نخـــل
بلنـدِ او، چــو خســان بــر زمین زدند


طوفــان
بـه آسمــــان ز غبـــار زمیــن رسید


باد
آن غبار، چون بــه مزار نبــی(ص) رساند


گـــــرد
از مدینــــه بــر فلک هفتمیـن رسید


یک
باره جامـــه در خُــــم گردون بــه نیل زد


چون
این خبربه عیسی گردون نشین رسید


پُــر
شــــد فلک ز غلغله چــون نوبت خروش


از
انبیــــا بـــه حضـــرت روح الامین رسیــــد


کــرد
این خیال وهـــم غلط کار کـــه آن غبار


تــا
دامن جـلال جـهــــــان آفــریــن رسیــــد


 


هست
از ملال گــر چــه بـری ذات ذوالجلال


او
در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال


ترکیب بند
محتشم کاشانی


 



جمعه 91/10/1
روز پنجم محرم روز اصحاب و عبدالله ابن الحسن علیهم السلام ... نظرات() 






محرم


آجرک الله یا بقیة الله(عج)


وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ


ایام شهادت سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین تسلیت باد.








روز پنجم
محرم


روز اصحاب  و عبدالله ابن الحسن علیهم السلام



« باورش سخت است... خدایا مددی...»


سلام.


پنجم
محرّم الحرام سال 61 هجری قمری:


اینجا
کربلاست... همان جا که مرز بین ذلت و عزت تنها یک کلمه بود: عشق!!!! اینجا همان جاست که بوی خون می دهد و پیروزی خون
بر شمشیر!!!!


تا
حالا به این عبارت فکر کردی؟؟ خون و شمشیر؟؟ واقعا قشنگه وقتی خون پیروز میشه!!!!!


امروز
لشکر آل امیه به 20000 نفر رسید! به نظرت چرا؟؟؟ خاندانی که خودشون مهر دعوت نامه
حسین(ع) رو زدند حالا...


باورش
سخت است... خدایا مددی...


امروز
مزین شده به نام آقا و سروری که یه روز همین جا براش جشن گرفتیم! آخه به یمن قدمش
روز ولادتش روز جوان نام گرفته بود... زیباترین و شبیه ترین یاران حسین(ع) به
پیامبر خاتم حضرت محمد(ص)... علی اکبر(ع)...


آقاجون
دلم گرفته... مددی... بذار بغضم بشکنه و واسه شما اشک بریزم... بذار بال پروازم به
اوج برسه و معرفتم به عرش... آقاجون مددی...


التماس
دعا.


در این
روز عبیداللّه‏ بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یک هزار
نفر به طرف کربلا گسیل داد.
 
عبیداللّه‏ بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی
بنام "زجر بن قیس" بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام
حسین علیه‏السلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیه‏السلام ملحق شود، به قتل
برساند. همراهان این مرد 500 نفر بودند.
 
 
در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی که برای
نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیه‏السلام صورت گرفت، مردی به نام "عامر بن
ابی سلامه" خود را به امام علیه‏السلام رساند و سرانجام در کربلا در روز
عاشورا به شهادت رسید.


ترســم
جــــای قاتل او چــــون رقـــــم زنند


یک
باره بــر جـریــده ی رحمت، قلـــــم زنند


ترســـم
کز این گناه شفیعـــانِ روزِ حشــــر


دارنـد
شــــرم کــــز گنــــه خلـــــق دم زنند


دستِ
عتـــابِ حـــق، بـــــه در آید ز آستین


چون اهل بیت دست
در دست اهل ستــم زنند


آه
از دمی که با کفنِ خــون چکــــان ز خاک


آل
علی چــو شعلــــه ی آتش، علــــم زنند


فـریــــاد
از آن زمــــان کـــه جوانان اهل بیت


گلگون
کفن، به عرصــه ی محشر قدم زنند


جمعی
کــه زد بهـــم صفشان، شور کـــربلا


در
حشــر، صف زنان، صف محشـر بهم زنند


از
صاحب حــــرم چــــه تـوقـــع کننـــد بــــاز


آن
ناکســـــان کـــه تیغ بـــه صید حـرم زنند


 


پس
بـــر سنان کنند ســـری را کــه جبرئیل


شـویــد
غبـــــار گیسـویش از آب سلسبیل


ترکیب بند
محتشم کاشانی